این روزها درد زیاد است

				درمان هم هست

				ولی کسی دیگه حال خوب شدن را ندارد.....!
		
	

 


	زیادی




	گاهی نباید بود ... 

	


		گاهی انقدر هستی ، که تورا عق می زنند ...


	


		گاهی انقدر فراوان می شوی که تورا ارزان هم نمی خرند ...


	


		گاهی انقدر چشمها به دیدنت ، و گوشها به شنیدنت ، و قلبها به بودنت عادت می کنند ، انگار که نیستی ...


	


		انگار که نه دیده شدنت ، نه شندیده شدنت و نه بودنت در دل ، ذره ای بها ندارد ...


	


		انگار تو و قاب عکس روی دیوار به یک اندازه دل دارید ...


	


		گاهی باید بمیری ...


	


		باید قاب عکس روی دیوار بشوی تا شاید ...!


	


		شاید بفمند بودی ...


	


		بودی ... بودی ............

 اِنصاف نَباشد که در این شهر دَرَندَشت

َضَربُ المثل "سوزنِ در کاه" تو باشی.

 از آدمها بُت نسازید، این خیانت است!

هم به خودتان، هم به خودشان،

خدایی میشوند که، خدایی کردن نمیدانند...!

و شما در آخر میشوید، سر تا پا کافرِ خــــــدایِ خود ساخته...!

 منمُ حادثه ها از پیِ هم ...

 

	

		

			

				نمیدانم دردم چیست..

				فقط یک جور خیلی زیاد..

				خیلی زیاد،مثل همیشه حالم خوب نیست!!!
		
	

 

	

		

			

				خسته تر از آنم که کسی باور کند.

				حتی واژه ها,

				مرا یاری نمی کنند...!

				زندگی به من آموخت که هیچکس

				بی دلیل,

				برایت کاری نمی کند...!
		
	

 

	

		

			

				بــرای بــارانـــی تــریــن لــحـظــــه هــایـی

				

				

				

				کــه ایــن روزهـــا

				 
			

				 
			

				بـــر [دلـــم ] مــی گـــذرد حــتــی
			

			

				بـــهــانـــه ای هــم نـــدارم...
			

				بـــهــانــــه ای کــه بــگــویـم آنــقــدر

				

				

				

				دلــم تــنـــگــ اســتــــ...

				 
			

				کــــه جــمــله هـایــم مــرتــبـــــ

				

				

				

				

				قــــفــل مــی کــنــنـد...

				 
			

				[جــا مـی مــانـنـد از احـســاســم ... ]

				 
			

				دلــم می رود

				

				

				

				و تـــنـگـی اش را مـــی کــوبـــد

				 
			

				بــه دیــواره هـــای پـر الــتـــهـابــــــ نـفـــس هـایـــم 

				

				

				

				

				

				

				و فـــــریـــاد مـی کــشـد...

				

				

				

				فــریــاد می کـشـد...

				 
			

				حــتـــی یـکـــ تــلـنـــگــر هــم 

				

				

				

				

				

				

				بـرای شـــکـسـتـــن

				

				

				

				ایـن هـمـــه آیـنـه ی ســرد در اطـرافـم
			

				

				

				کـــــافی ســـــتــــ...
		
	

 بعضی روزها هیچ شنبه اند !!

مثل امروز

مثل دیروز

مثل همه این روزها

بی هیچ شعری

هیچ ستاره ای

و

هیچ دیداری



سالهاست

تقویمم پر است

از این هیچ شنبه ها ...



سالهاست

تمام هیچ شنبه هایم

به هیچ می گذرد...

 


	دل تنگ شده م




	خیلی




	و من مانده م با ذوقی که




	از سرچشمه خاموش شده

 ﺩﺭﺩ ” ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺩﯾﺪ

ﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﺸﻪ، ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ

ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﯿﺮﺳﻦ ﮐﻪ، ﺑﻪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻥ

ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ،

ﺑﻌﻀﯽ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ،

ﺑﻌﻀﯿﺎ ﮐﺸﯿﺪﻥ،

ﺑﻌﻀﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ

ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺪﻥ …

ﻫﻤﯿﻨﺎ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺎﻟﺸﻮﻧﻮ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ،

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻥ “ﺧﻮﺑﻢ ” ، ” ﺧﻮﺑﯿﻢ ” …

ﻣﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺑﻪ ﺧﻮﺑﻢ …

ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭﯾﺪ؟ …